خبر رسیده بر اساس یک موافقتنامه، بخشی از درآمدهای برخی معادن در منطقه ساغند احتمالا در قالب مسئولیتهای اجتماعی به مدیریت استان داده شده است. برخی از منابع از ارقامی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خبر دادهاند که در جای خود رقم قابل توجهی است و میتواند آثار کوتاه و بلند مدت عدیدهای بر زدودن آثار فقر و محرومیت در همان منطقه یعنی بخش خرانق داشته باشد. مسبوق به سابقه بوده یا نه را نمیدانم اما این موارد به ذهنم رسید که عرض میکنم:
الف: سیاستهای کلان در حوزهی معادن (مالکیت، واگذاری، اکتشاف و توسعه، درآمدها و هزینه کردها) همواره مورد نقد کارشناسان حوزههای اقتصادی، تولیدی، مدیریت توسعه، بخش معدن و فعالان رسانهای و اجتماعی بوده است چه، از یک سو معادن ثروتهای خدادادی است که باید از منافع آن در بهترین حوزههای سرمایهگذاری و زیر ساختی استفاده کرد و از سویی دیگر، معادن خود باعث بسیاری آسیبها و تخریبها در حوزههایی چون محیط زیست، منابع طبیعی، آب و هوا، جاده و بر هم زدن ترکیب جمعیتی و ایجاد ناهمگونی فرهنگی – اجتماعی میشوند.
ب: از دوگانهی معدن به طور کلی خوب یا در هر صورت بد، عبور کردهایم زیرا با پیشرفت علم و تکنولوژی در تمام دنیا دیگر ایستادن بر یکی از دو کفهی معادن خوب و معادن بد معنا ندارد به این شرح که در یک نگاه کلی، معادن ثروتهای ملی است که باید به بهترین شکل ممکن از آن بهرهبرداری شود.
ج: پاشنهی آشیل بخش معدن اما نگاه توسعهای است یعنی؛ برخی از سیاستگذاران در یک نگاه آنی و کوتاه مدت، به معادن از زوایهی ثروتهای بادآورده مینگرند که چون درآمدهای هنگفتی دارد پس لابد میتواند چند صباحی، موتور محرکهی سیاستهای فردی و جناحی به شمار آید در حالی که معادن، ثروتهای ملی است که باید برطرف کنندهی نیازهای مناطقی باشد که: الف/ معادن در آن قرار دارند، ب/ استانهایی که استان معدنی بهشمار آورده میشوند، ج/ در زیرساختها و سرمایهگذاریهای ملی و منطقهای.د: این نکته اگرچه عمومیت ندارد اما سرجمع بررسیها نشان میدهد بخش عظیمی از معادن در مناطق دور افتاده، محروم و کمتر توسعهیافته قرار دارند اما عجیب است که منفعت معادن در جایی دیگر و برای مقاصدی دیگر هزینه میشود که یا برای آن مناطق جز زیانهای زیست محیطی و سایر زیانهای برشمرده شده، ثمرهای ندارند یا به گونهای با آن برخورد میشود که انسان احساس اموال غنیمتی به او دست میدهد.
ه: برای نمونه، معادن بزرگی که در بخش خرانق، شهرستان اردکان یزد قرار دارند به تنهایی میتوانند بار توسعه و رفع نیازهای تمام یک استان را بر دوش بکشند اما طی سالهای اخیر آن چه سهم مردم ساکن در آن مناطق شده، آلودگی بوده است و از بین رفتن مراتع و منابع طبیعی و تحلیل رفتن سفرهای آب زیرزمینی که در این منطقهی خاص یعنی خرانق و ساغند، عمده تخریبها علی حده از آن حدی بوده که متصور بوده ایم.
و: اگر خبری که در ابتدا نوشتیم صحت داشته باشد که قریب به صحت است لابد حق داریم معترض به شیوهای باشیم که در پیش گرفته شده است. درآمد معادن اگر قرار نباشد محرومیت مناطقی را برطرف کند که معادن در آن وجود دارند، خرابی معادن از جاده و سفرههای آب زیرزمینی محیط زیست و آلودگی شدید آب و هوا چرا باید فقط سهم آن مناطقی شود که عنوان مناطق محروم به خوبی نشان میدهد در چه وضعیتی به سر میبرند. صریحتر این که، نمیشود برخورداریها از معادن سهم همه بشود حتی سهم دورترین مناطق کشور اما هیچ تاثیری در خود آن مناطق نداشته باشد.
ز: بارها و طی گزارشهایی متعدد به انواع ویرانگریهای معادن در بخشهایی از خرانق، ساغند و اردکان اشاره کرده ایم، از تبدیل بیابان به شوره زار تا برداشتهای فرای طاقت از سفرههای آب زیرزمینی و ایجاد کارخانجاتی که جز آلودگی، نفع دیگری ندارد. این روزها بحث آلودگی هوا و کمبود آب نیز مردم استان یزد به خصوص اردکان را به الامان درآورده که لابد گوشههایی از اعتراض آنها را در رسانهها شاهد بوده ایم، خود گویای واقعیتهایی تلخ و تاییدی است بر آنچه نوشتیم حال در این میانه و این که برخی از معادن (عمدتاً سنگ آهن) در مناطقی از ساغند در بخش خرانق استان یزد صدها میلیارد تومان را در اختیار مدیریت ارشد استان قرار بدهند لابد بسیار خوب و منطقی بهنظر میرسد ولی اینکه احتمالا خواسته باشند آن را در دیگر جای استان (یا جای دیگر بدون اولویت بخش خرانق برای مثال ابرکوه، زادگاه نمایندهی دولت در یزد) هزینه کنند آن هم بدون توجه به محرومیتهای گستردهای که ساغند و خرانق دارند از قد و وزنِ فهم ما بیرون است.
ح: حتم داریم دل بخواهی و هرکی – هرکی هم نمیشود در اتاقی دربسته نشست و توافقنامه نوشت و به دور از چشم مردم و رسانه اجرا کرد. اعتراض باید، حاضریم، پیگیری در دستگاه قضایی نیاز است حتماً اقدام میکنیم، تیتر و گزارش روزنامهای نیاز است کوتاهی نمیکنیم ولی ناپاسخگویی در این زمینه را نخواهیم پذیرفت که سالها است شاهد کشته شدن مردمانی هستیم که در جاده یزد-طبس تردد میکنند که فقط گناهشان زیستن در مناطقی است که معدن دارد، هوای آلوده تنفس کردن تنها ثمرهی زیستن در این مناطق است و استفاده از بیکیفیتترین آب که گاهی برای صنعت نیز تأیید نمیشود هم لابد جایزهی بودن در مناطق معدنی است اما همین که بوی پول به مشام میرسد هستند کسانی که حاضر و آماده، بگیرند و ببرند و هیچ توضیحی نیز ندهند.
ط: مخلص کلام این که، کوتاه نوشتیم و سربسته و با ایماء و اشاره حال اگر برای این عمل صورت گرفته، توجیه قانونی داشتند و پاسخی منطقی که روی چشم میگذاریم اما صلاحدید اگر سکوت باشد و ناپاسخگویی، این بار صریحتر و با اسم و آدرس مشخص خواهیم نوشت تا معلوم شود محرومیت مناطقی که ذاتاً ثروتمند هستند یک دلیل بیشتر ندارد و آن باز شدن پای سیاسیون در حوزه معادن…!